مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

-حسد

حسد عبارت است از آرزوی زوال (ازبین رفتن) نعمت دیگران، نعمت هایی که حق وشایسته آنان است.

حسد از شدیدترین بیماری های روحی وبدنرین وخبیث ترین رذایل است.

حسود خودرا به عذاب دنیا گرفتار وبه عقاب آخرت مبتلا می سازد. زیرا حسود در  دنیا لحظه ای از غم وغصه خالی نیست چون که هر نعمتی را در فردی ببیند ناراحت وغمگین می شود. او در حقیقت اراده خدارا زیر سوال می برد.

خداوند در قرآن می فرماید : ام یحسدون الناس علی ما اتیهم الله من فضله. یعنی آیا مردم حسودی می کنند بر آن چه که خدای تعالی برایشان عطا فرموده.

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: حسد اعمال حسنه فرد را می خورد همچنانکه آتش هیزم را می خورد.

در حدیث قدسی وارد شده که: حاسد دشمن نعمت من است وخشمناک از برای قضای من است وراضی به قسمتی که در میان بند گانم کرده ام نیست.

 

حسود به روح خودش ضرر می رساند پیش از آن که به محسود خود ضرر برساند. مانند ابلیس که به واسطه حسد برای خودلعنت حاصل کرد وبرای آدمی بر گزیدگی وهدایت وتر فیع درجه در نزد خدا.

اصل حسد از کوری دل وانکار فضل خدا ست واین دو، مقدمه کفرند. حسد جراحتی است که بهبودی ندارد، حسود همیشه خوار وبی مقدار است.

امیرالمومنین (ع) فرمودند : الحسود لایسود. یعنی صاحب حسد به شرف وبزرگی نمی رسد . باز فرمودند: الحسود مغموم حسد آدمی را به غم واندوه مبتلا می سازد.

صفتی ناپسندتر از حسد ودل بیچاره را مرضی کشنده تر ازاین نیست.

 

مراتب حسد

حسد دارای چهار درجه است:

1-آرزو به از بین رفتن نعمت دیگری اگرچه نفعی به حسود نرسد . این خبیث ترین مرا تب حسد است.

2-آرزو به از بین رفتن نعمت دیگری تا خود صاحب آن شود. مثلا خانه ای را طالب است دوست دارد دیگری آن را ازدست داده تا خود صاحب آن شود.

3-آرزو دارد آن چه دیگری دارد او داشته باشد ولی چون نمی تواند میل دارد از دست دیگری برود تا با هم برابر شوندبنابراین سعی در ازبین بردن نعمت او می کند

4-مثل حالت سوم است ولی اگر توان آن را داشته باشد سعی در ازبین رفتن نعمت دیگری نمی کند . این مرتبه از حسد را امید نجات هست هر چند این میل نفسانی نیز خوب نیست.

 

علل حسد

1-خباثت نفس وبخل ذاتی به بندگان خدا بدون سابقه دشمنی .

این افراد بدون هیچ علتی از زوال نعمت دیگران خوشحال می شوند واز راحتی وآسایش آنان ناراحت می شوند. بدون این که ضرر یا منفعتی برای خود او داشته باشد.

2-عداوت ودشمنی  که بزرگ ترین علت حسد است.

زیرا کمتر کسی را می توان یافت از گرفتاری دشمن خویش خوشحال نباشد ویا از خوشبختی وبخت واقبال او ناراحت نگردد.

3-شهرت طلبی وجاه طلبی

این گونه افراد دوست دارند یگانه فرد از نظر شهرت وآوازه باشند واگر کسی پیدا شود که در دور ترین نقطه زمین شهرت داشته باشد نسبت به اوحسادت می کند.

4-ترس از رسیدن به مقصود ومطلوب خود

این نوع حسد مخصوص دونفر است که هردو یک چیز را خواستارند. اگرچه بین آنان دشمنی نباشد . مانند دوبرادری که که در مرتبه ونزدیکی به پدر خویش حسادت می مورزند  یا دوعالم یا فقیهی که اهل یک شهرندو....

5-تعزز ( توقع عزیز بودن)

یعنی برای او دشوار است که کسی از او پست تر بوده ولی از نظر جایگاه ، یا ثروت ومال از او بالاتر باشد.

6-تکبر  فرد متکبر چون خودرا بالاتر از دیگران می داند ودوست دارد همه مطیع وفرمانبردار او باشند  ومی پندارد اگر فرد صاحب جاه ومقام ونعمتی گردد از فرمانبرداری او سرباز می زند از این جهت دوست دارد نعمت دیگران زوال یابد.

بیشتر کافران نسبت به پیامبر اکرم (ص) این گونه حسادت می ورزیدند: لولا نزل هذاالقرآن علی رجل من القریتین عظیم    چگونه قرآن بر مرد عظیم الشانی از اهل این دو ولایت نازل نشد وبر مردی تهیدست وبی یار ویاور نازل گردید.

7-تعجب واستعباد

حسود دیگران را پست وحقیر می شمارد وبه این علت تعجب می کند اگر آن فرد به جایگاه رفیعی برسد ، لذا براو حسادت می ورزد وزوال نعمت اورا خواهان است.

قابل تذکر است اشخاصی به دیگران حسد می برند که به یک علتی با هم در ارتباط  باشند. مثلا عالم به عالم حسد می برد نه به عابد. تاجر به تاجر حسدمی ورزد نه به عالم.لیکن باعث ومنشا همه اسباب علل حسد ، محبت دنیای پست ومنافع آن است . زیرا خود آدمی می داند که منافع دنیایی محدود وتمام شدنی وفنا پذیر است به همین دلیل بر سر تصاحب آن وکسب منافع بیشتر ، جنگ ومخاصمه به وجود می آید. چه ممکن نیست که منفعتی از یک مال ومنصب به کسی برسد مگر این که از دست دیگری بیرون رود. بر خلاف دنیا، آخرت محل اختلاف ومنازعه وجنگ ونزاع نمی گردد، زیرا تنگی ومحدویتی ندارد ولذا مردم بر سر تصاحب آخرت نزاع وخصومتی با هم ندارند. بدیهی است که صفت حسد از صفات ناپسند گرفتاران زندان دنیاست.

 

درمان حسد

وقتی که مسلم شد،حسد بر سر منافعی فناپذیر وتمام شدنی است. آن منافعی که ماندگاری اش در دست صاحب آن موقتی وزود گذر بلکه دردسر ساز ومشکل آفرین است فردباید به دنبال منافعی باشد که راحتی وعیش جاودانی داشته باشد، ومزاحمی برایش نبوده، ازدست آفت وبلا ودزد و... مصون باشد. به دنبال جاه ومنصبی باشد که روزی مجبور به عزل ازآن نباشد.

 

دنیی آنقدرنداردکه برآن رشک بری  ای برادر نه محسود بماند نه حسود

 

معرفت خدا ، محبت وانس به او ،تسلیم ورضا به مشیت واراده الهی ، وچشمداشت به نعمات جاودانیاو قوی ترین چاره برای رفع حسد است.

از طرف دیگر فرد بداند که حسد او بر کسی ضرر نمی رساند ولی باعث ضرر دین ودنیای خودش می گردد . چون که حسود به قضای پروردگارش خشمناک است ومنکر عدالت الهی می شود که خود مستوجب عذاب الهی می گردد . حسود بداند نعمت های خدا به واسطه حسدش از دیگران قطع نخواهد شد، پس اوپیوسته در غم وغصه به سر می بردوهر نعمتی که به دیگران می رسد بار غمی بر دلش اضافه می گردد وهر بلایی که از دیگران رفع می گردد یلایی بر جان وی نازل می شود.

حسود مطمئن باشد که حسدوی بر کسی نه ضرر دنیوی دارد ونه دینی.

چون که هر چه فیاض علی الاطلاق برای بندگان خود مقرر ومقدر فرموده از عزت ونعمت کمال وحیات مدت آن مشخص است واگر جن وانس هم جمع شوند نه دقیقه ای پیش وپس نمی توانند بکنند.

اگر تیغ عالم بجنبد زجای                 نبرد رگی تا نخواهد خدای

حسود بداند اگر حسد اونعمت دیگران را زایل خواهد کرد در این فکر هم باشد که حسادت دیگران نیز نعمت اورا ازبین می برد.

حسد حسود نه تنها ضرری به محسود نمی رساند بلکه به او منفعت نیز می رساند.خصوصا اگر حسد اورا وادارد که مرتکب غیبت یا بهتان بر ضد محسود گردد.(منفعت اخروی)

حسود همواره در رنج وناراحتی به سر می برد این همان چیزی است که خوشایند دشمنان فرضی او می باشد.

بالاخره برای درمان حسد فرد باید مصمم باشد که آثار واسباب حسد را از خود دور کند، مثلا اگر انگیزه حسد نسبت به دیگری تکبر است ، نسبت به او تواضع کند . اگر غیبت وبدگویی فردی را می کند در درمجامع ومحافل اورا ستایش وتمجید کند. اگر حسد اورا از احسان وکمک به فردی منع می کند ، بذل وبخشش را نسبت به اوزیاد کند.

آری برای معالجه کلی حسد باید سبب آن را قطع کرد مانند :حب ریاست،کبر وحرص ، خباثت نفس و.....

 

خودشناسی ودرمان حسد:

فردخودشنا س انسان وارسته ای است و به درجه ای از خد اشناسی رسیده است که ابتدا آسایش دیگران را در دل می پروراند واز آسایش د یگرا ن دل خوش بلکه سرمست است آن چنان که بی بی دوعالم فاطمه زاهرا (س) می فرمایند الجار ثم الدار ابتدا همسایه سپس خود . معنای بسیار عمیقی در دراین جمله کوتا ه نهفته است که نهایت آزاد گی ، وارستگی ، آرایش دل و آسایش ر وح رادربردارد بدین صورت که ذره ای خودبینی و چشم هم چشمی ، رقابت ناپسند چه برسد حسادت در مفهوم آن نخواهیم یافت درحالی که امروزه افراد به کوچک ترین خیر و ومنفعتی که به همسایه وفامیل حتی خواهر وبرادرش برسد نا آرام می شود وخود نیز مایل است از اوعقب نیفتد بلکه می خواهد سبقت بگیرد ی تاب می شودهر طوری شده می خواهد به آن دست پیدا کند این است که دچار آفتی از آفات دل وروح می گردد که همان حسادت است .

به سرو گفت کسی میوه ای نمی آوری      بگفتا که آزادگان تهی دستند

به نظر بنده زمانی خواهیم توانست همه ابعاد حسادت را از خود دور کنیم که به نوعی از روحانیت دل از روی خودشناسی رسیده باشیم که امتیازات مادی و غیر مادی نیز ماررا دچار این عارضه نابود کننده نسازد. وبه امتیازاتی بسنده کنیم که شایستگی آن را  داشته باشیم به قدر سعی وتلاش و کوشش خویش.( لیس للانسان الا ما سعی)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ چهار شنبه 7 دی 1390برچسب:مطالبی جالب و خواندنی از واقعیات قرآن, ] [ 20:37 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب